English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5955 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wage fund theory of wages U نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wage funds U وجوه دستمزد
subsistence theory of wages U نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
minimim wage law U قانون حداقل دستمزد که براساس ان حداقل دستمزدنبایستی از میزانی که توسط دولت تعیین میشود کمتر باشد
double time U پرداخت دستمزد کارگران به دو برابر مقدار عادی
wagners law U براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
relative income hypothesis U براساس این نظریه که توسط جیمزدوزنبری بیان شده مصرف تابع درامد نسبی
malthusian law of population U نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
truck system U اصول دادن کالا به جای دستمزد به کارگران
wage cuts U کاهش دستمزد
rate of wage increase U نرخ افزایش دستمزد
wage determination U تعیین دستمزد
Moghat U مقات [نوعی واحد اندازه گیری در مشهد که مبنای آن تعداد هزار و دویست گره در یک ردیف طولی و عرضی بوده و جهت پرداخت دستمزد بافنده بکار می رود.]
wage system U نظام پرداخت دستمزد
crowding out effect U اندیشهای که استقراض بسیار زیاد دولت وجوه قابل دسترس وام گیرندگان خصوصی را کاهش میدهد
raise U بالا بردن دستمزد
raises U بالا بردن دستمزد
mandate U قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
liquidity preference theory U براساس این نظریه که بوسیله جان مینارد کینز اقتصاددان انگلیسی ارائه شده است پائین امدن نرخ بهره موجب افزایش نقدینگی و کاهش اوراق قرضه بهادار میشود .
provident fund U وجوه متراکم شده برای تامین مالی دوره بازنشستگی
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
funded U وجوه
funds U وجوه
fund U وجوه
reserve fund U وجوه اندوخته
reserve fund U وجوه ذخیره
outs U وجوه پرداختی
provident fund U وجوه احتیاطی
emergency fund U وجوه اضطراری
relief fund U وجوه اعانه
cash flow U گردش وجوه
trust fund U وجوه سپرده
depreciation allowances U وجوه استهلاکی
sinkin fund U وجوه استهلاکی
coffers U خزانه وجوه
contingency fund U وجوه احتیاطی
trust funds U وجوه امانی
pension funds U وجوه بازنشستگی
cash flows U وجوه در گردش
capital fund U وجوه سرمایه
common purse U وجوه عمومی
coffer U خزانه وجوه
face centered cubic U مکعب مراکز وجوه پر
trust fund U وجوه متراکم شده
trust fund U وجوه پس انداز شده
inflow of foreign funds U ورود وجوه خارجی
loanable funds U وجوه وام دادنی
face centered cubic lattice U شبکه مکعبی مراکز وجوه پر
fcc lattice U شبکه مکعبی مراکز وجوه پر
second best theory U نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
kabal U قبال [نوعی واحد اندازه گیری در تبریز معادل هزار و چهارصد گره می باشد و جهت تعیین مقدار دستمزد بافنده بکار می رود.]
funded U تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
fund U تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
loanable funds U وجوه قابل عرضه به بازار پول
cottage contract U نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
rhomb U منشور شش وجهی دارای وجوه متوازی الاضلاع
pay as you go principle U اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
saving U خودداری ازمصرف وجوه عدم تقسیم منافع و افزودن ان به سرمایه
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
permanent income hypothesis U این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
rapine U دستمزد
pay U دستمزد
paying U دستمزد
stipend U دستمزد
pays U دستمزد
stipends U دستمزد
waged U دستمزد
wage U دستمزد
waging U دستمزد
salary U دستمزد
factor payments U دستمزد
salaries U دستمزد
wages U دستمزد
feoff U دستمزد
retainer U حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
retainers U حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
wage compution day U دستمزد ساعتی
wage constraint U محدودیت دستمزد
wage control U کنترل دستمزد
wage costs U مخارج دستمزد
wage ceiling U سقف دستمزد
wage ceiling U حداکثر دستمزد
wage agreement U قرارداد دستمزد
daily pay U دستمزد روزانه
direct labour U دستمزد مستقیم
cash-wage U دستمزد نقدی
fee U مزد دستمزد
wage differentials U اختلاف در دستمزد
payroll U سیاهه دستمزد
wage rate U نرخ دستمزد
wage policy U سیاست دستمزد
wage market U بازار دستمزد
wage index U شاخص دستمزد
wage stabilization U ثبات دستمزد
wage standard U دستمزد استانده
wage funds U مایه دستمزد
annual wage U دستمزد سالانه
rate of wage U نرخ دستمزد
wage freeze U انجماد دستمزد
base wage rate U حداقل دستمزد
minimum wage U حداقل دستمزد
The wages wI'll be raised. U دستمزد ها بالاخواهند رفت
wage profit ratio U نسبت دستمزد به سود
wage price spiral U دور تسلسل دستمزد
wage flexibility U انعطاف پذیری دستمزد
wage freeze U ثابت نگهداشتن دستمزد
wage income U درامد بشکل دستمزد
indirect labour U هزینه دستمزد غیرمستقیم
wage bargain U چانه زنی دستمزد
wage agreement U موافقت نامه دستمزد
immanentism U نظریه فسلفی که معتقد است رابطه میان خدا و فکر و روح و دنیا رابطهای ذاتی است
primage U دستمزد بار زدن کشتی
practice fee U دستمزد [مثال ویزیت دکتر]
utilitarianism U بر اساس این مکتب معیار سنجش همه چیزحداکثر خوبی و فایده برای حداکثر تعداد اشخاص است
petty cash صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
neoclassical theory of value U تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
iron law of wage U قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
substantialize U اساس دادن یا اساس پیدا کردن
reaganomics U اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
electronic cottage U مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
base course U لایه اساس قشر اساس
pareto distribution U در حقیقت بیانگر توزیع درامد است که بر اساس ان رابطه بین درامدشخصی و جمعیت در ان بررسی میشود
stages theory of economic growth U نظریه مراحل رشد اقتصادی نظریه روستو
slutsky theorem U براساس این قضیه با کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضا برای ان افزایش یافته و این امر بعلت اثر درامدی و اثر جانشینی امکان پذیر است
location theory U نظریه تعیین مکان
theory of income determination U نظریه تعیین درامد
shift U روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
shifted U روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
shifts U روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
quantity equation of exchange U یعنی حاصلضرب حجم پول در سرعت گردش پول باارزش پولی کلیه تولیدات برابر است معادله مقداری مبادله که براساس نظریه مقداری پول است و اولین بار توسط ایروینگ فیشر عنوان شد .این معادله بصورت زیراست :PQ = V
okuns law U براساس این قانون رابطه نزدیکی بین تغییرات نرخ بیکاری وافزایش تولید واقعی وجوددارد . اوکان نشان میدهد که در امریکا برای کاهش 1درصد نرخ بیکاری تولیدواقعی باید معادل 3درصدافزایش یابد
redundant information U یک پیام بیان شده به روشی که اساس اطلاعات بطرق گوناگون یافت میشود
location theory U نظریه تعیین محل استقرار صنعت
theory of saving U نظریه مربوط به پس انداز
euhemerism U اساس تاریخی برای افسانه ها
innovation theory U این نظریه اولین بار توسط جوزف شومپتر
euhemerize U اساس تاریخی قائل شدن برای
accelerationists U شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
cost indexes U ضریب افزایش یا کاهش هزینه هائی که قبلا تعیین شده
phillips curve U منحنی است که بر اساس ان رابطه بین نرخ بیکاری و نرخ تورم درانگلستان را نشان میدهد.شکل اولیه این منحنی
classical theory of money U نظریه پول کلاسیک ها نظریه مقداری پول
innovation theory U ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
marxist economics U نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
pareto criterion U ضابطه پاراتو بر اساس این معیار که دراقتصاد رفاه بکار برده میشودان تغییر و وضعیتی نسبت به قبل بهتر خواهد بود که بتوان حداقل وضعیت یک فرد رابهبود بخشید بدون اینکه به دیگران صدمهای وارد اید
retardation U [افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
natural rate hypothesis U هیچ تمایلی برای تورم در جهت افزایش یا کاهش وجود ندارد
natural rate hypothesis U فرضیهای که بر اساس ان یک حداقل نرخ بیکاری وجود دارد که چنانچه میزان بیکاری از این حد کمتر شود در این صورت تورم با شتاب بیشتری افزایش می یابد . در این نرخ طبیعی بیکاری
member banks U در ایالات متحده کلیه بانکها براساس اساسنامه خود بایستی عضونظام فدرال رزرو در ایند
dirty bit U برای بیان اینکه در حافط ه اصلی بار شده اند
long run U مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
theory of effective demand determination U نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل
conceptual tool U وسیلهای برای کار با نظریه ها بجای کار با اشیاء
cancels U کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
cts U CSR برای بیان اینکه یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
cancel U کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
cancelling U کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
element U اساس
ill-founded U بی اساس
roots U اساس
insubstatiality U بی اساس
subsistance U اساس
rationale U اس اساس
root U اساس
principium U اس اساس
chimeric U بی اساس
foundation U اساس
elements U اساس
substantially U در اساس
bedrock U اساس
delusive U بی اساس
groundless U بی اساس
fundamental U اساس
unsubstantial U بی اساس
structures U اساس
cornerstone U اساس
baseless U بی اساس
origin U اساس
cornerstones U اساس
structure U اساس
fundament U اساس
origins U اساس
structuring U اساس
vaporous U بی اساس
groundsel U اساس
nucleus U اساس
nuclei U اساس
pier foundation U اساس پی
grass roots U اساس
idled U بی اساس
ill founded U بی اساس
idle U بی اساس
basis U اساس
ground U اساس
unfounded U بی اساس
idlest U بی اساس
unsubstantiality U بی اساس
rootless U بی اساس
idles U بی اساس
dataset U سیگنال RSC ازمودم به کامپیوتر برای بیان اینکه آماده استفاده است
elements U عنصر اساس
gossips U شایعات بی اساس
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1 In this step that is all information in our hand, you are kindly requested to quote based on rough estimate price in this step.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com